Saturday, July 24, 2004

مسیر موفقیت
مسیر موفقیت را شما چگونه تعریف می کنید. اگر پول بیشتری داشته باشید یا درآمد زیادی داشته باشید موفق هستید. اگر تحصیل بیشتری داشته باشید و بتوانید ادامه تحصیل بدهید موفق هستید. یا معیار دیگری را دارید. از نظر من میزان رضایت مندی شما از زندگی تان موفقیت شما را نشان می دهد. اگر شما در زندگی حال کار یا زندگی خصوصی احساس رضایت می کنید پس شما موفق هستید. وقتی از کار خود و نتایج آن رضایت دارید پس حتما در کسب و کار خود موفق هستید. مهم نیست که کسب و کار شما در چه انداره ای است مهم این است که شما از ماحصل کار راضی هستید. حال باید دید چه چیزی رضایت شما را شکل می دهد و چه شرایطی لازمه ایجاد رضایت در شما ست. این باعث می شود که موفقیت خیلی شخصی شود. یعنی شما خودتان موفقیت خودتان را تعریف مینید نه چیز یا شخص دیگر یا معیارهای اجتماعی. فکر کنم این مساله آرامش بیشتری را به زندگی شما بیاورد. البته دقت کنید که یک فردپویا سالم و زنده همیشه می تواند نگاهی رو به جلو داشته باشد و می تواند موفق تر بودن را برای خود تعریف کند. پس هیچگاه شما راکد نخواهید بود و با اینکه موفقیت را در قلمرویی محدود تعریف می کنید آهسته و آرام قلمرو موفقیت خود را گسترش می دهید. برای چنین استراتژی ای لازم است که شما صبر و تحمل بیشتری داشته باشید و اجازه دهید که پله های ترقی را تک تک بسازید. هرچند هیچگاه نباید پرش را فراموش کرد. پرش ها همیشه باید مطمئن و حساب شده باشد.لغزش در یک پرش گاهی جبران اش سخت خواهد بود اما هیچ پیشرفت سریعی بدون ریسک و پذیرش خطر ها شکل نمی گیرد. رموز موفقیت خود را برای خود تعریف کنید. از اشتباهات درس بگیرید و به آینده بیندیشید. به خود و احساس خود دفت کنید و از تمامی حواس خود برای دریافت و پردازش اطلاعات استفاده کنید تنها زمانی موفق خواهید بود که بتوانید با حواس خود شرایط خاص را درک کرده و کنش ها یا واکنش های مناسب را اتخاذ کنید. در نهایت یک نکته مهم را فراموش نکنید راز موفقیت شما در گرو پایبندی شما به اهدافتان است. اهداف خود را شفاف تر کنید و برای رسیدن به آنها برنامه ریزی کنید. درپایان باید بگویم که موفقیت شما گره خورده درموفقیت اطرافیان شما ست حال اطرافیان شما کارمندان شما هستند یا خانواده شماباید به این مساله دقت کنید وبدانیدکه متعهد بودن به اخلاق و تعریف سود مشترک زمینه ساز موفقیت شما خواهد بود.

Friday, July 23, 2004

زندگی در ایران
هیچ فکرکردید تازگی ها زندگی در ایران چقدر سخت شده!؟ بابا آخه باید یک تناسبی بین رفتارهای دولت با مردم اش باشه.نمی شه که  دولت یک طرفه عمل کنه و دائم از مردم طلب کار باشه بابا. این دولتما قوربونش برم پاک از اینملت طلب کاره سیل و زلزله که میاد مردم بایدتاوانش رو بدهند، ترافیک و وضعیت داغون رانندگی ها و خیابون ها رو هم مردمو الاآخر... آخه بابا انصاف هم خوب چیزیه. همین دیروز تو خیابون سیل ماموران راهنمایی رانندگی رو دیدیم که مشغول جریمه ملت بودند. بابا اول خیابوناتون رو درست کنید بعد طلب ارث و میراث.اول خدمات بدید بعد طلبکار بشید. که مردم زورشون نیاد که تاوانبدهند. تو این کشور که کسی نمی تونه حقوق حقه خودش رو بدست بیاره دیگه چه رضایت عمومی ای می ماند برای تحمل فشار های اجتماعی دولت. تازگی ها هم که گیر داده اند به مالیات. بابا دولتی که خدمات خوب می ده مالیاتخوب میگیره. شما که قربونش برم تمام خدماتتون موجب زحمات ملت. اون تلفن ها که هر روز کابل برگردن است. این از موبایل ها که هربار یک پیامی میده. آب که قطع میشه. برق که قطع میشه و کار مردم می خوابهکسی همپاسخ گو نیست. پس دیگه به چی می نازید که می خواهید مالیات بگیرید. پول نفت بس نیست پول گاز بس نیست چه مرگتونه آخه... ها. خدا یا ما چیکار کنیم از دست اینهمه آدم زبون نفهم...ا