"انارستان"
باز بازي باد و بوي باران
و سرخي مردد پيراهنت در لابه لاي شاخسار انارستان
o
راديو بر ايوان مارش مي زند
و دروغ هاي سياسي اش را چشم در چشم من نقل مي کند.
خبر ها اما داغ است
توقيف، تعليق، تعذير ...
ذهنم گر مي گيرد
و چشم از راديو مي گريزد
o
خنکاي آبي آسمان
و موجِ سرخِ تکرار تو در باغ
پناهي است
بر اين همه...!
مهرداد 31/6/85