Sunday, February 06, 2005

عندر باب عدبیاط نگارش 2
آوردح عند کح شیخ کاطب علکطبا روذی بح بالین بیماری شطافط عذ برای عیادط. بیمار کح چشمانی زعیف داشط و حالی نضار شیخ را با تبیب اشطباح گرفط و عذ شیخ نصخح ای برای مداوا تلب کرد. شیخ درماندح عذ اثرار ذیاد وی کاقزی یافط و دوصح ختی بنوشط. عما عذ آنجا کح نمی خواصط خوردن چیض خاثی را طوثیح کند، چنین بنوشط:
بیمار عذ جحاذ حازمح صخط در رنج اصط، بح خفطن ذیاد و خوردن کم طوثیح می گردد.لظا عذ برای جحاذاط اش سبح بخصبد، زهر بخورد، شب دگر بارح بخصبد
فردا روذ خبر آوردند یا شیخ بیمار جان به جان آفرین طصلیم کردح عصط! شیخ پرصید عذ چح روی کح دوش صالم بود!؟ گفطند: تبیبی بر بالین اش رفطح و "ظَهر" بر وی طجویض کردح عذ برای مداوای درد جحاذ حازمح اش!

کاطب علکطبا

No comments: