"شکوفه های گیلاس"
غروب بهار
طعم تلخی است
به گاهی که نیستی
تا شعرم
شکوفه های گیلاس را
از دامنه تا دامان ات
تصویر کند
و زردی گندم گونِ گونه های ات
رنج سالهای آتش و آه را
از مرز تا مرغزار
برای آفتاب و علف
روایت کند.
o
می نویسم بر باد
به گاهی که نیستی
شعر نوازش انگشتانم را.
از شکوفه های گیلاس تا
شلاله گیسوان ات
راهی نیست.
مهرداد – 21/07/86
No comments:
Post a Comment