Thursday, October 18, 2007

"شکوفه های گیلاس"

غروب بهار
طعم تلخی است
به گاهی که نیستی
تا شعرم
شکوفه های گیلاس را
از دامنه تا دامان ات
تصویر کند

و زردی گندم گونِ گونه های ات
رنج سالهای آتش و آه را
از مرز تا مرغزار
برای آفتاب و علف
روایت کند.

o

می نویسم بر باد
به گاهی که نیستی
شعر نوازش انگشتانم را.

از شکوفه های گیلاس تا
شلاله گیسوان ات
راهی نیست.

مهرداد – 21/07/86
"آزادی"

پروازی است شاید
بلند و بر اوج
آنجا که دیوارها رنگ می بازند
و عبور را مرزی نیست
دریغ که پربازی نبود.

o

ترانه ای است شاید
کوتاه و مختصر
آنگاه که سینه به سینه نقل می شود
تا عشق را فرصتی باشد
دریغ که آوازی نشد.

o

مجالی است شاید
صریح و ساده
تا کلام را پروایی نباشد
و قلم انسانیت را برخود نلرزد
زندگی را دریغ
که قانونی نشد.

o

کبوتری است شاید
سپید و صبور
خسته از گریزی مدام
در سرزمینی بی پناه
تاصبح را نویدی باشد
بر بام ما دریغ
که آشیانی نکرد...

مهرداد - 2/8/85

Sunday, October 01, 2006


IN CASE OF EMERGENCY (ICE)
در مواقع اضطراری


آیا این طور نیست که همه ما همراه خود تلفن موبایل حمل می کنیم که شامل صدها نام و شماره تلفن است؟! اما هیچ کس بجز خود ما نمی داند کدام یک از این شماره ها متعلق به بستگان نزدیک و صمیمی ما است!
اجازه بدهید داستانی را ایجاد کنیم که خدای ناکرده درآن ما دچار صانحه تصادف یا حمله قلبی می شویم و افرادی که به ما کمک می کنند موبایل ما را نگاه می کنند اما نمی دانند باید به کدام شماره زنگ بزنند تا به خانواده ما اطلاع دهند! بله، صدها شماره ذخیره شده ولی کدامیک شماره فردی است که باید در مواقع اضطراری با او تماس گرفته شود ؟!
به همین دلیل ما باید یک یا چند شماره با نام ICE (In case of Emergency)
در موبایل خود داشته باشیم تا افرادی که می خواهند به ما کمک کنند بدانند باید به چه شماره ای زنگ بزنند .شماره ها را با نام ICE و اگر چند شماره است با نامهای ICE1,ICE2,… ذخیره کنید.
بیایید فرهنگ استفاده از این مفهوم را با ذخیره شماره ICE در موبایل خود در همین لحظه گسترش دهیم.

Saturday, September 23, 2006

"انارستان"
باز بازي باد و بوي باران
و سرخي مردد پيراهنت در لابه لاي شاخسار انارستان
o
راديو بر ايوان مارش مي زند
و دروغ هاي سياسي اش را چشم در چشم من نقل مي کند.
خبر ها اما داغ است
توقيف، تعليق، تعذير ...
ذهنم گر مي گيرد
و چشم از راديو مي گريزد
o
خنکاي آبي آسمان
و موجِ سرخِ تکرار تو در باغ
پناهي است
بر اين همه...!

مهرداد 31/6/85

Sunday, August 06, 2006

بوی باران،
بوی سبزه،
بوی خاک
شاخه‌های شسته،
باران خورده،
پاک
آسمان آبی و ابر سپيد
برگهای سبز بيد
عطر نرگس،
رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک ميرسد اينک بهار

Saturday, March 25, 2006

نوروز 85 مبارك

سلام گوي ترنم كدامين بهار نا سروده اي
گذران بهار سرشار از ني ني زندگي
بر قوسي از حوالي همين صداقت ماست
پس بي وقفه فرياد زنيم
شكفته شو اي سرشت دوستي

Sunday, October 02, 2005

اهدا عضو اهدای زندگی

سایت ایران اهدا به همت بیمارستان دکتر مسیح دانشوری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی برای ساماندهی صدور کارت اهدا عضو راه اندازی شده است. از طریق این سایت می توانید به سادگی کارت اهدا عضو را دریافت کنید. فقط کافیست مشخصات خود را در سایت ثبت کنید تا کارتبه آدرس شما ارسال شود. بشتابید که غفلت موجب پشیمانی است.
روزانه بیش از ١٠٠نفر به لیست بیماران نیازمند پیوند عضو اضافه می گردد. به رغم تحولی که پیوند در درمان نارسایی پیشرفته برخی از اعضا ایجاد کرده است، فراهم نبودن تعداد كافى اهدا كننده، سبب شده است که بسیاری از بیماران در انتظار عضو پیوندی فوت کنند.اگر فرهنگ اهدا عضو پس از مرگ مغزي در كشور رايج شود و افراد پيش از آن رضايت باطنى خود را براى چنين اقدام انسانى اعلام كرده باشند، اتخاذ تصميم حياتى اهدا اعضا توسط خانواده فرد، تسهيل خواهد شد.

چقدر حال کردم من از راه اندازی این سایت. چقدر کار راحت شده. من از کسانی بودم که دنبال دریافت این کارت بودم ولی به دلیل هزار جور دلیل الکی و گرفتاری نمی تونستم و الان خیلی راحت با چند تا کلیک کارم انجام شده. امید وارم فرهنگ ارائه خدمات از طریق وب همین طوری پیشرفت کنه.

Monday, August 22, 2005

"دفترچه خاطرات"

حضور تو ردي است بر گوشه گوشه ي خانه و ذهن
و جمعه
حكايت سكوت آپارتمان است و
دفترچه خاطراتي كه بر مبل رها مانده.
o
آشپزخانه متروك
پنجره بي عبور
و زردي نور آفتاب كه از پشت پرده
فرش ها را هاشور مي زند.
o
نفس ام حبس مي شود در بازي خيال و خاطره
آنگاه كه
قطره قطره
از قاب ديوار در نگاهم مي ريزي
و شوري لبهايت تصوير مي شود.
o
جمعه
حكايت سكوت آپارتمان است و
دفترچه ي خاطراتي كه ورق مي خورد
و نفسي
كه در ياد تو
مدام
بند مي آيد...

Wednesday, July 13, 2005

نيمكت ها

نيمكت هاي پارك
تا عصر خميازه مي كشند
و خاطرات روز گذشته را مرور مي كنند
o
جواني گذشته
در گفتگوي سالمندان
شادي كودكان
در بازي دويدن هاي بي جهت
و عاشقانه ها
در همنشيني عشاق
o
ساعاتي است مردم در رفت و آمد اند
روز
آرام و بي صدا
به شب پيوند مي خورد
و نيمكت ها
تا پاسي از شب
ميهمانان خود را
بدرقه مي كنند...

Wednesday, July 06, 2005

"مرا به یاد نمی آوری"


دست در جیب ایستاده ام
باد می آید
بازی گنجشک ها مرا با خود می برد
تا حسرت برگهای پاییزی

نگاهم را می دزدی
مرا به یاد نمی آوری

تکه ابری نگاهت را می پوید
صدای گنجشک ها ترا با خود می برد
تا انتهای خیابانی که هست

پشت این همه همهمه
مرا به یاد نمی آوری

باد می آید
و بازی گنجشک ها
بر بام بلند
گم می شود...ا

مهرداد- 14/4/1384

Sunday, June 12, 2005

"چهره به چهره"

چهره به چهره
چشم در چشم
نگاه ها درهم مي پيچيد
و حكايت يك عمر
دوري و درد
در دل مي نشيند
بي كلامي حتا

O

به گاه ياس و بي كسي
به نام ات پناه بردن
و اشكِ هق هق اندوه را
به حرمت نقشي از تو فروخوردن
يادْآمدِ دردآلوده روزگاري است
بر خاطر

O

چهره به چهره
دست در دست
و بهتي كه بي صدا ترك مي خورد
به لبخندي
كه تو آغاز مي كني

O

به گاه غصه و غم
يادآمدِ لبخندات
سرخوشانه سرودي است
كه آرامش را نقش مي زند
بي ترنم حضورت حتا

O

چهره به چهره
لب بر لب
و سكوتي كه
حكايت يك عمر
دوري و درد را
امتداد مي دهد...ا

مهرداد – تهران 15/3/84

Wednesday, June 01, 2005

"بيدار باش واپسين"

سرد مي شوي
ساكت و صبور
پيچيده در ترمه و ترنج
تا صلات ظهر لم مي دهي
سياهي دور تا دور تكرار مي شود
و زمزمه ها آرامش ات را آشفته مي كند
o
انگار خواب مي بيني
چمدان هاي ات را بسته اي
و غريب و آشنا بدرقه ات مي كنند
o
گوشه گير تر از هميشه
اختيار از كف مي دهي
در پيله اي سپيد گم مي شوي
و سرگرداني اين همه سال
بر سرات آوار مي شود
o
تنهايي سخت نيست
وقتي
آرام آرام
از ياد مي روي
وسكوت
بيدار باش واپسين
خواهد بود...ا

مهرداد- تهران 10/03/84

Sunday, May 29, 2005

انتخابات در گذر زمان

چندي پيش كه با يكي از دوستان در خصوص انتخابات صحبت مي كرديم به اين نتيجه رسيديم كه يكي از هنر هاي دولت عزيز ما در اين بيست و چند ساله از دور به در كردن تمام پتانسيل هاي انساني – فكري اين آب و خاك بوده است تا جايي كه امروز تلاش ذهن در جستجو بين نام ها و نما ها براي پست رياست جمهوري فردي لايق و شايسته نمي يابد! حال آن كه بر هيچ كس پوشيده نيست كه اين آب و خاك آنچه كه كم ندارد افراد مستعد، باهوش و خلاق است. نگاهي به پديده فرار مغز ها و حضور موثر ايراني ها در دانشگاهها، مراكز علمي تحقيقاتي، شركت ها و پست هاي كليدي ساير كشور ها گواهي ست بر اين مدعا. پس چگونه است كه در درون مرزها ما از اين همه پتانسيل نيروي انساني بي بهره ايم. نگاهي به سالهاي گذشته و فضاي حاكم بر كشور شايد روشن كننده اين معضل باشد. وقتي كه دولت و بدنه حاكميت مرز خودي و ناخودي ترسيم مي كند، سخن از دگر انديشي و دگر انديشان به ميان مي آورد، فضاي گفتگوي آزاد را مي بندد، آزادي بيان را با ايجاد فضاي رعب و بازداشت و تعطيلي مطبوعات و هزار و يك ترفند ديگر در نطفه خفه مي كند، وقتي براي خود هزار و يك خط قرمز ترسيم مي كند، زماني كه منافع ملي رنگ مي بازد، زماني كه بين مردم و حكومت ديوار بي اعتمادي سر به فلك مي كشد، آنگاه كه حضور نيروي انتظامي در بين مردم باعث وحشت است نه آرامش، آنگاه كه مردم دولت را در مقابل خود مي بينند نه در كنار خود، آنجا كه دولت حامي مسلمين جهان و حومه است در حالي كه مسلمين خوداش به نان شب محتاج اند، وقتي تاوان تصميم ها و سياست ها و سليقه هاي يك گروه اندك را تمام مردم بايد بپردازند، آن جا كه خواست مردم (يا نماينده آنها) با عبور از هزار و يك فيلتر تخمير يا تخطئه مي شود، آنجا كه جمعي اندك خود را قيم مردم مي دانند، آنجا كه تعهد جاي تخصص را مي گيرد، زماني كه ظاهر فريبي و ريا تجويز مي شود، آنگاه كه شايسته سالاري مفهومي ندارد، زماني كه تماميت خواهي حدي نمي يابد، وقتي كه انتقاد با انتقام پاسخ داده مي شود، آنجا كه بين مردم وجود دست هاي پشت پرده تنفر ايجاد مي كند، آنجا كه مردم سرنوشت خود را در دستان خود نمي بينند ...؛ چه انتظاري مي توان داشت؟! شما بگوئيد.

Saturday, May 14, 2005

چند روز گذشته براي ديدن دوست عزيزي رفته بودم دوستي كه اگر چه مدت زيادي از آشنايي با او نمي گذرد ولي همدلي را خوب تعبير مي كند، كسي كه زياد حرف نمي زند زياد نمي خندد زياد نمي خورد زياد نمي نوشد زياد مخالف ات نمي كند زياد گلايه نمي كند زياد احساسات خرج نمي كند زياد توقع ندارد و از طرف ديگر زياد گوش مي كند زياد دقت مي كند زياد حساس است زياد به خودش سخت مي گيرد زياد ملاحظه مي كند زياد مي آموزد زياد به شخصيت اهميت مي دهد وخلاصه زياد صميمي است ممنونم از او براي وقتي كه در اختيار من قرار داد.

Sunday, April 24, 2005

در آستانه نمايشگاه كتاب

1. محمدحسن شهسوارى
محمدحسن شهسوارى نويسنده جوانى است. او اولين كتابش را در سال هاى پايانى دهه ۷۰ منتشر كرد. «كلمه ها و تركيب هاى كهنه» مجموعه داستان كوچكى بود كه توسط انتشارات آسا منتشر شد ولى پخش مناسبى نداشت. شهسوارى پاگرد را كه در واقع دومين كتاب و اولين رمانش هم به حساب مى آيد بعد از سال ها وقفه و در سال ۸۳ توسط انتشارات افق به بازار فرستاد. او در اين سال ها علاوه بر داستان نويسى به كار مطبوعاتى پرداخته و مقالات و يادداشت هاى فراوانى در روزنامه هاى مختلف از جمله همشهرى منتشر كرد. پاگرد داستان نسل ها است كه يك گروه و يا حادثه ناگهانى آنها را در مقابل يكديگر نشانده و به روايت وادار مى كند. اين رمان به دليل اسلوب روايى اش فضاهايى را ساخته كه در ميان آثار منتشر شده در سال گذشته توجه بسيارى را به خود جلب كرد.
گفتگوي روزنامه شرق با او را بخوانيد

2. پيام يزدانجو
رمان فرانکولا اولين تجربه داستاني پيام يزدانجوست كه قبلا او را در عرصه فلسفه و ادبيات با ترجمه و تاليف هاي اش مي شناختيم
فرانکولا در بوته­ی نقد را در وبلاگ او بخوانيد
3.دستچينی از بهترين داستان های ايرانی به انتخاب دوات
اين فهرست را ببينيد
يک دهه با گروه بين المللی بحران

بكارگيري سازوكارهاي مدرن براي زندگي امروز امري ست كه دنياي غرب وحشي بسيار خوب بدان مجهز شده، دنياي پرهياهو و پر ازدهام امروز افراد و دولتها را چنان در حلقه گرداب وار روزمرگي هاي اطراف خود غرق مي كند كه بسياري از فرايند ها، كنش ها و واكنش هاي اطراف را نديده يا ناديده مي گيرند. آنچنان كه رويداد هاي جهاني نشان مي دهد گاهي اين غفلت ها هزينه هاي گزافي براي مردم و دولت ها در بر داشته است. بطور كلي سطحي نگري، نا آگاهي و عبور از كنار فرايند هاي اجتماعي موجب دروني شدن و زيز زميني شدن آنها شده و تبعات جبران ناپذيري را خواهد داشت. وجود NGO ها ، انجمن ها و نهاد هاي غير دولتي فعال در عرصه هاي اجتماعي كمك شاياني به رفع كمبود هاي اين چنيني مي كند.ناگفته پيداست نبود، كمبود و يا كمرنگ بودن نهادهايي از اين دست پديده اي ست كه كشور ما بشدت با آن دست به گريبان است. گروه بين المللي بحران يكي از نهاد هايي ست كه در يك دهه گذشته فعاليت هاي چشمگيري در خصوص فرايند هاي اجتماعي در سراسر جهان داشته است.گزارش بي بي سي را در ادامه بخوانيد:

گروه بين المللی بحران که مؤسسه ای تحقيقاتی فرامليتی است، دهمين سالگرد تاسيس خود را در حالی جشن گرفت که چهره های برجسته جهان نقش اين سازمان را در ارتقای آگاهی دولتمردان درباره مناقشه های جاری و بالقوه ستوده اند.

اين گروه که فعاليتش را در آوريل ۱۹۹۵ در دفتری در لندن با تنها دو کارمند آغاز کرد، در دهه گذشته حدود ۵۰ بحران واقعی و احتمالی را در ۲۵ نقطه جهان پوشش داده و اکنون به يکی از معتبرترين نهادهای مستقل و غيردولتی برای ارايه اطلاعات، تحليل و مشاوره به دولتها درباره مسايل مناقشه برانگيز تبديل شده است.
گرت ايوانز مدیر گروه بين المللی بحران می گويد: "گروه بحران را جمعی از متخصصان سياست خارجی تاسيس کردند که از قصور جامعه بين الملل در برخورد کارآمد با بحرانهای سومالی، بوسنی و رواندا آشفته شده بودند."
به گفته وی، هدف اين گروه از کارشناسان ايجادی سازمانی جديد و کاملا مستقل از نفوذ دولتها بود تا بتواند به دولتها، سازمانهای بين المللی و جامعه جهانی کمک کند تا از مناقشه های مرگبار جلوگيری يا حداقل آنها را مهار کند.
اين سازمان در گزارشی که به مناسبت ده سالگی خود منتشر کرده، نوشته است که گروه بين المللی بحران در ده سال گذشته روند صلح در کنگو، بروندی، سودان و ليبريا را تسهيل کرده، به شناسايی ريشه های حملات ۱۱ سپتامبر از اندونزی گرفته تا خليج فارس پرداخته، موجی از فشار به دولتهای خودکامه آسيای ميانه براه انداخته و به تبيين استراتژی های روشن برای حل مناقشه اتمی کره شمالی و ايران کمک کرده است

معامله يا تحريم؛ توصيه گروه بين المللی بحران درمورد برنامه اتمی ايران

Reference BBC

Wednesday, April 20, 2005

تولد حرف چ در كتاب كوچه

به همت آیدا سرکیسیان و دوستان زنده‌یاد احمد شاملو حرف «چ» از این مجموعه ماندگار بزودی در دو جلد روانه بازار کتاب می‌شود.سرکیسیان در این‌باره می‌گوید: «این کار را من به تنهایی انجام نمی‌دهم. بلکه با همکاری متخصصان، فعالیت های شاملو را سامان می‌دهیم. البته بخش عمده کار توسط خود او صورت گرفته است و ما حالا مشغول ریزه‌کاری‌های این مجموعه هستیم. این مجموعه مسئولیت زیادی دارد و نمی‌توان سرسری از کنارش رد شد. باید تمام تلاشمان را بکنیم تا شاملو به خواسته‌اش برسد. امیدوارم آنقدر زنده باشم تا این مجموعه را سر و سامان بدهم.»
نگاه وبلاگستان به انتخابات رياست جمهوری ايران

گرچه نامزدهای رياست جمهوری ايران متعدد اند اما در وبلاگستان فارسی چند نامزد بيش از همه مورد بحث قرار می گيرند. در واقع از نظر وبلاگستان نامزدهای مطرح سه نفر بيشتر نيستند: مصطفی معين وزير سابق آموزش عالی، اکبر هاشمی رفسنجانی رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام (گرچه هنوز رسما وارد کارزار انتخاباتی نشده است) و اين اواخر محمد باقر قاليباف فرمانده مستعفی نيروی انتظامی. نام ديگران بخصوص علی لاريجانی رئيس پيشين صدا و سيما و گاه محمود احمدی نژاد شهردار فعلی تهران بيشتر در ميان بحث ها و در مقايسه نامزدهای اصلی تر -از نظر وبلاگ نويسان- با آنها مطرح می شود.
ادامه مطلب رو در bbc بخونيد
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2005/04/050417_mj-iran-election-web-logs.shtml

Tuesday, April 19, 2005

ضد سانسور

1.
ضد سانسور بخشي از وبلاگ خوابگرد متعلق به سيد رضا شكرالهي است كه به مطالبي اختصاص دارد كه اصلا يا بطور كامل در ايران اجازه چاپ ندارند ديدن اين مطالب خالي از لطف نيست
2.
انتخاب دکتر سروش در ميان چهره های موثر سال در فهرست مجله تايم (از طريق ايرانيان دات کام) هم خبر جالبی بود.
از سيبستان

3.
علی الوندی: عباس کیارستمی مهمترین و شناخته‌شده‌ترین فیلم‌ساز ایرانی در عرصه جهانی‌ست و آثار او همواره در داخل و خارج از کشور مورد توجه بوده و حادثه‌ای مهم برای سینمای ایران محسوب می‌شود و «ده» آخرین ساخته او نیز از این قاعده مستثنا نیست.

Saturday, April 16, 2005

فراخوان متخصصان علوم رايانه ايرانى براى عضويت در ISOC

10 فروردين 1384 - آی تی ایران - کارگروه راهبرى اينترنت ايران که در زمينه مسايل مديريت اينترنتى فعاليت مى کند طى فراخوانى از همه متخصصان و کارشناسان علوم رايانه اى دعوت به عمل آورده تا ضمن عضويت درجامعه اينترنتى ( ISOC) زمينه تاسيس شعبه ايرانى آن را فراهم آورند.ISOC يکى از موثرترين و پرنفوذترين ارگانهاى تخصصى در زمينه اينترنت است که سالهاست به طور تخصصى به فعاليت در زمينه اينترنت و استاندارد سازى و تدوين سياست هاى کلى مى پردازد.اين سازمان در سال 1992 تاسيس شده و هم اکنون بيش از 20 هزار عضو متخصص از 180 کشور جهان و 82 شعبه در 64 کشور جهان دارد. ISOC که مخفف Internet Society است، هم اکنون به يکى از مهره‌هاى کليدى در عرصه تکنيکى و سياستگزارى تبديل شده است. از موسسين اوليه ISOC، مى‌توان "وينت سرف" و "رابرت کان" را نام برد که معروف به پدران اينترنت و طراحان پروتکل TCP/IP هستند و هر دو اخيرا جايزه نوبل کامپيوتر را کسب کرده‌اند.

http://www.isoc.org/members/isoc_member.php