عندر باب عدبیاط نگارش
الا یا ایحا صاقی عدر کعصن وناولحاکه اشغ آثان نمود اول ولی افطاد مشکلحا***ثالحا دل تلب جام جم از مامی کردوانچه خود داشط زبیگانه طمنا می کرد***آورده اندکه ثالها پیش شیخی می ضیصت شوخ تبع و رند مصلک, شیخ درهجره خود همی نشثت و کطابت حمی فرمود طا بدانجا کهوی را کاطبالکطبا یا به ظبان امروضی طایپیصت الطایپیصطان مینامیدند.اظ مجموعه حای طغریر شده بدسط ایشان می طوان به قثه چهل توتی و داصطان هظارو یک شب وشاحنامه فردوسی عشاره کرد.طصلت وی برکطابط طا بدان جای بود که گویند طمامی حروف چندین ضبان رایج دنیا اظ جمله فارثی وعربی راچشم بصته کطابط حمی فرمود!گویند روضی مردی طاضی که خودرا خداوندکطابط حمی دانصتبر در شیخنا درآمد و بانگ برداشط که یا شیخ ریض می بینمط حمی در باب کطابط که طو کصره ی کوچکی اظ کطابط ما حم نمی شوی چه رصد الف یا با ؟شیخ صر دربرج مراغبت حمی کرد و لخطی اظ صخن باض ایثتاد طا بر قیض خود کزمی کرده باشد وانگاه فرمودما آن کصره حم حمی نباشیم؟!از فظایل شیخنا بثیار گفته اند و نوشطه اند.عتار در کطاب طزکرطل عولیا می نویصد آن ضاییده ی نجابط ماهی بهرلتافط گم گشطه به راه سواب ثدمتر دویده در صوی صراب مشطاغ اشغ غلم ندانصطه فرغ کطاب و شلقم آن مرده به راه هصتی شنگول بی پیمانه ی می و مصتی آن مفغود بی فراقط شیخنا و مولا نا ابوکطاب الکطابط به پرنویصی شحره بود و به کم خوانی محره. گویند که صالا حمی نوشت و حمی نوشت طا روظی رندی بانگ برآورد یا شیخ چه حمی نویصی فرمود غصه چحل من توتی پرصیدند یا شیخ از بر حمی نویصی که کطابی نمی بینیم در بر طو؟ گفت صالحاست که مادر بزرگم گفطه بود و من چیظهایی از بر دارم.شحرت وی طا بدانجای اسط که نام وی در کطاب رکورد های جحانی صبت گردیده اصط؟وی در چندین مورد رکوردهای جحانی را شکثته بودرکورد قلت نویصی ثاده طرین کلمه ظبان مادری برای غلط نوشتن کلمه های اظ - طا -اصطرکورد بیشطرین قلت برای ساده ترین کلمه در مدل حای مخطلف کلمه اسط-اثت-اصت
وصلام الکم
No comments:
Post a Comment