Thursday, March 24, 2005

"کدام عشق"

به مادرم

زاده بر زهدان ضجه و زجر
تراژدی صبر
با تو آغاز می شود
که تاب تحمل را تمام کرده ای

تعبیر درد
با تو معنا می شود
که لکنت قدمهایت
سالهاست رنجی مزمن را تکرار می کند
و پریشان تر روح ات
که از قحط سال خنده می گوید
در روزگاری که بر تو رفته است

ترانه ی زندگی
با تو معنایی دیگر دارد
آنگاه که قطره قطره
عصاره ی عمری دردزای را تعزیه می کنی

بگو کدام عشق
این چنین ات
بالا
بگو کدام عشق
این چنین ات
بلند
بگو کدام عشق
این چنین ات
استوار
بگو کدام عشق
این چنین
بالا بلند و استوارات ساخته...؟!

مهرداد - تهران 2/1/1384

1 comment:

Anonymous said...

سلام.مطالبتون رو خوندم.جالب بود.موفق باشید